نیمانیما، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره
کسراکسرا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

نيما و كسرا

برق

کی بود کی بود؟ برق بود، پریز بود دو تا سوراخِ ریز بود یه مورچه ی دیوونه رفت تو سوراخ، دنبال آب و دونه گفتم نرو برق داره این جا با لونه ی شما فرق داره رفت و دیگه برنگشت تا ساعت هفت و هشت حالا براش گریه دارم یه خُرده برق شاید اونو گرفته بُرده ...
28 خرداد 1391

ماشين مورچه

                      آب  بابا  نان     مورچه ای آمد        از توی قندان     بر شانه اش داشت        یک قند شیرین آهسته می رفت        با بار سنگین     او را به لانه        بردم با دستم ماشین او شد        انگشت شستم ...
28 خرداد 1391

ماشين فولكس

                    يه روزي  با مامان جوون            رفته بوديم خيابون ماشينهاي جورواجور             اونجا ديدم فراوون يك ماشين كوچولو             شبيه يك  قورباغه توي خيابون ديدم            گفتم: چقدر اين ماهه اسمش چيه مامان جون           اين وانته  يا پيكان...
28 خرداد 1391

عروسي مورچه ها

عروسي مورچه ها يه عالمه قشنگه عروس خانوم تو دستش گل هاي رنگارنگه هركي براي اونها هديه اي تازه داره از دل خورشيد خانم شادي و نور مي باره پروانه ها مي ريزن روي سر مورچه ها گل هاي ياس و پونه بنفشه هاي زيبا ...
20 ارديبهشت 1391

پسته و دندون

                             یه روزی چند تا پسته از مامانم گرفتم پسته ها خندون بودن   یکی یکی شکستم یه پسته خندون نبود سفت و دهن بسته بود گذاشتمش توی دهنم شکستمش با دندونم آی دندونم وای دندونم چه دردی داره دندونم دندون ناز و خوشگلم کارم غلط بود می دونم حالا به بچه ها می گم آ ی بچه های نازنین غنچه های روی زمین با دندون ناز و سفید چیزای سفتو نشکنید دندونتون درد میگیره ...
20 ارديبهشت 1391