فصل پاييزه ، هي برگا مي ريزه ، هي سرد هوا خيلي دل انگيزه تو آسمونها ، هي صداي بادها ، هي خبر ميده از سوز سرما روي درختا ، هي پر از كلاغه ، هي به جاي بلبل ...
نی نی کوچولو گل پسره الان درست یک سال داره خوشگله و با نمکه رو لپش یک خال داره موهاش صاف و طلایی چشماش درشت و روشنه دل می بره با اون لباش وقتی که لبخند می زنه همیشه توی دهنش یک شیشه یا پستونکنه نی نی کوچو لو فقط کمی بزرگ تر از عروسکه بابایی اسم باباشه مامانشم مامان زری یکی یک دونست چون نداره خواهر یا برادری ...
سلام به جنگل سبز به آسمان آبی به غنچه های خندان به روز آفتابی سلام به هر ستاره به ابر پاره پاره به دانه ای که از خاک درآمده،دوباره سلام به هر دل پاک به هر دل پر امید سلام به آن شب تار که عاقبت شد سفید سلام به دشت و دریا سلام به کوه و صحرا سلام به روی ماهِ بچّه های باصفا ...
کفشدوزک کوچولو حسابی غصه داره چون که برای دوختن دیگه کفشی نداره سوزنشو گذاشته کنار گل تو باغچه کاشکی براش بیارن یه لنگه کفش کهنه نخهاشو قیچی کرده تا که باشه آماده وقتی کفشی نداره نخها چه سودی داره از اون دورا میادش  ...
توپ سفیدم قشنگی و نازی حالا من میخوام برم به بازی بازی چه خوبه با بچه های خوب بازی میکنم با یه دونه توپ چون پرت میکنم توپ سفیدم را از جا میپره میره تو هوا قل قل میخوره تو زمین ورزش یک ودو سه و چارو پنج و شش یک و دو و سه و چارو پنج و شش ...