كلاغ
آقا کلاغه بر شاخه نشست
قار و قاري کرد بالهايش را بست
بيچاره کلاغ دلتنگ و غمگين
خسته شده بود از دود ماشين
بال و پرش را به من نشان داد
پر کشيد و رفت با داد و فرياد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
آقا کلاغه بر شاخه نشست
قار و قاري کرد بالهايش را بست
بيچاره کلاغ دلتنگ و غمگين
خسته شده بود از دود ماشين
بال و پرش را به من نشان داد
پر کشيد و رفت با داد و فرياد